پریشانیات

پریشانیات

فارغ از هیاهوی آدمک ها و دنیایشان،فارغ از آلونک های آجری و مرکب های آهنینشان،فارغ از هر چه که هست و هر چه که نیست،هرچه که رحمت بود هر آنچه که حکمت شد،هر چه کردیم ودیده شد و دیده نشد،سرفه های خشک قلممان را مرهمی باشیم بهتر است...

آخرین حرف هايتان
خانه ي همسايه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

از دلم تا مستانه ی کاف کربلا

یادگاری حیدر و زمزمه های لافتی

غربت مدینه و حزن محزون بقیع

عاشقی فاطمه،عین الفبای علی

صبر زینب وار زینب،گودی قتلگاه

دل تنگ  من و گاهی جنونی گاه گاه

گمراهی من در میان حرمین

دلتنگم کمی،دلتنگ کاظمین

شب های آخر فاطمه و بغض چشمان حسین

فاطمیه شدن کربلا،حزن بین الحرمین...

 

پریشان نویس