پریشانیات

پریشانیات

فارغ از هیاهوی آدمک ها و دنیایشان،فارغ از آلونک های آجری و مرکب های آهنینشان،فارغ از هر چه که هست و هر چه که نیست،هرچه که رحمت بود هر آنچه که حکمت شد،هر چه کردیم ودیده شد و دیده نشد،سرفه های خشک قلممان را مرهمی باشیم بهتر است...

آخرین حرف هايتان
خانه ي همسايه

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

این شب ها که سالی سه بار تکرار میشوند،بهانه ی گریه هاشان کمی فرق میکنند...

من یکی که

تمام 

امیدم

به اشک های 

همین 

شب هاست....

دلمان هوای احیای مشهدی دارد...همان گوشه ی حرم،کنار باب الجواد...

روزی یک سال نه،روزیِ تمام عمر را می دهند آنجا....

گفتم که خواهمت؛گفتا که صبر،صبر....

دردا که دوری رضا جانم....

دردا

التماس دعا

پریشان نویس

آقا جان،ببخشید که بی مقدمه دلم برایتان تنگ شده...

پریشان نویس