باز هم امشب شد و غم غروب جمعه و بغض گلویم را بیشتر از همیشه می فشارد.
آخر میدانی چیست؟
فردا نیمه ی شعبان است و جمعه...
خدایا دلتنگم...خبری نیست از نگارت؟
سنگین است این غیبتت،سنگین تر از آن جنون من است از خودم که سر خود شده ام...بابا جانم...بچه ات سر خود شده...
ببخش بچه ات را،دختر ها بابایی اند،بابا جانم;دخترت را می بخشی؟
ببخش بابت لحظه لحظه ای که بودنت را درک نکرده ام...
ببخش که امشب بد جور دلم هوای خانه ی پدریم را کرده...جمکران می خواهم امشب...
بابا جانم;
از همه ی این ها که بگذریم،از نا خلفی ها و خوب نبودن ها...
خوشحالم امشب...
چرا که تولد بابای مهربانم است...
تولدت مبارک بابای مهربانم...
پاسخ:
سلام زهرابانو
عیدشمام مبارک عزیزم
:ستاره
پاسخ:
:)
ارادتات و مخلصات نرگس خانوووم
پاسخ:
عید شمام مبارک حدیث خانووووم
پاسخ:
عید شمام مبارک مریم عزیزم
پاسخ:
سلام آبجی
لطف داری
چشاتون عالی میبینن
:)
پاسخ:
ممنون
و متقابلا تبریک
پاسخ:
سلام و عرض ادب
خوش به سعادت شما و دلتان
ممنون از لطفتان
برقرار باشید
پاسخ:
سلام
برشماهم نیز
:)))
پاسخ:
ممنون از متن زیبا و قابل تاملتون
پاسخ:
انشالله خدا کمکون کنه که باشیم
پاسخ:
عکس بیشتر به دل میشینه معمولا
:)
ممنون که سرمیزنین
نوکر، نگران حرم ارباب است
شب میلاد مولایمان است
اما تنها با روضه ارباب دلم آرام میگیرد
ما از سبوی شاه دین، مجنون و مستیم....
برگرد تا سربند یا زهرا نبستیم....
خروش شیعه رعد آسمانیست
نفس هایش همه آتش فشانیست
نگاه چپ کنند بر قبر عباس (ع)
خودش آغاز یک جنگ جهانیست
«خبر تهدید حرم ارباب که رسید حال کربلا رفته ها دیدن داشت»
یا علی
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج