پریشانیات
پریشانیات
فارغ از هیاهوی آدمک ها و دنیایشان،فارغ از آلونک های آجری و مرکب های آهنینشان،فارغ از هر چه که هست و هر چه که نیست،هرچه که رحمت بود هر آنچه که حکمت شد،هر چه کردیم ودیده شد و دیده نشد،سرفه های خشک قلممان را مرهمی باشیم بهتر است...
منوی بلاگ
عمق فاجعه!
محرمانه!
کیستم؟
قبل از خواندن وبلاگ،اینجا را بخوانید...
طبقه بندی موضوعی
حسین
(۱۰)
کربلا
(۱۱)
شعر پریشانی
(۶)
مجنون وار
(۹)
رضانامه
(۱۰)
مادرانه
(۲)
عاشقانه
(۶)
خوب
(۸)
گمنام
(۲)
خدانامه
(۱)
جمکران نامه
(۱)
امام هادی
(۱)
رجبیه...
(۱)
قدرنامه
(۱)
من نوشت ها
(۱)
قدم رنجه هايتان
کلمات کلیدی
تکاپو
3:03
مادر
فاطمه
زینب
فاطمیه
کربلا
حسین
گل پونه ها
آسمان
دعای افتتاح
حواسم بهت بود
صاحب زمان
ایران
سرزمین دل ها
یکی یدونه
بانوی خوبم
حضرت معصومه
غوغای ستارگان
آرام جانم
غوغای دلم
الم نشرح
الیس الله بکاف بعبده؟
خدای من
گوشه ی قلبم
هوایت خوب است
حس بی نام
با اجازه!
پریشانیات
کمی با خویشتن
بایگانی
مرداد ۱۳۹۶
(۱)
دی ۱۳۹۵
(۱)
دی ۱۳۹۳
(۱)
آذر ۱۳۹۳
(۲)
مهر ۱۳۹۳
(۵)
شهریور ۱۳۹۳
(۵)
مرداد ۱۳۹۳
(۲)
تیر ۱۳۹۳
(۲)
خرداد ۱۳۹۳
(۶)
ارديبهشت ۱۳۹۳
(۶)
فروردين ۱۳۹۳
(۱۱)
اسفند ۱۳۹۲
(۱۸)
بهمن ۱۳۹۲
(۱۹)
آخرین حرف هايتان
۲۳ ارديبهشت ۹۴، ۲۳:۱۶ - ** ذره**
عن الامام الکاظم علیه السلام: « ...
۱۲ فروردين ۹۴، ۱۸:۳۳ - گمنام
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی دارید. ...
۴ فروردين ۹۴، ۱۳:۵۸ - مسافر88 آرام
سلام ایام تسلیت قالَتْ علیها ...
۲ فروردين ۹۴، ۰۱:۳۸ - o- ba-ma
فراقمان بیشتر از یک سال شد من تاب درد دوری ندارم
۲۸ اسفند ۹۳، ۰۰:۰۰ - حسین زیلان
السلام علیک یا ضامن آهو
۱۸ اسفند ۹۳، ۱۳:۳۸ - ناشناس
حسابی خوشید و خوشحال و خوشبخت
۱۴ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۱ - محمدرضا حاجی جباری
سلام خدا قوت اعظم الله اجورنا و ...
۸ اسفند ۹۳، ۱۶:۵۸ - رضا
یا امام هشتم
۲۹ بهمن ۹۳، ۱۵:۰۹ - اهورا...
سلام الوعده وفا ب روزیم یاعلی
۲۲ بهمن ۹۳، ۰۰:۱۳ - فاطمه پرواز
سلام وب پرمحتوایی دارید... خداقوت ...
خانه ي همسايه
وبلاگ شخصی
منتظر قایم
چار دیواری
خط سرخ عاشقی
فاتح
اهورا...
سمت خدا
فرشته ی آسمان
من قفل زندان خود هستم
هد هد خوشخوان
رهروان شهدا
میم مثل ما
هوالعشق
اوج پرواز
قدمگاه
والیوم
منحور
تربت
منِ تو
بی قرار
نوش دارو
تبسم باران
سرباز منتظر
بخون تا بدونی
یاقوت شهر امام
قرارگاه شهید چمران
یکی اون بیرون به فکرته!باور کن!
گروه فرهنگی عمار
یک سبد سیب
کوله بار سفر
سبک مطهر
انا المجنون
only god
رنج جهاد
گلدان
بی مزار
مه جبین
حید ریون
هیات الرضا
خادم الحسین
رزمنده ی مجازی
ورود بی بصیرت ها ممنوع!
سرزمین خورشید
دریچه ی انتظار
ققنوس کربلا
عاشورا
التماس
تاخدا
ثقلین
طبیب
ضربدر
نوشدارو
به طعم گندم
سیب های کال
یکی به شکل خود من
نیم نگاهی کال
کوکتل مولوتف
یامهدی(عج)
سهم من
حرف دل
دوده
آدمک
نوالهدا
کیوسک
عین لام
انسانم آرزوست
طلوعی دیگر در راه است
ولایت در اسلام ناشی از ارزش هاست
چسبندگی های روح ما
گل های شیپوری
دختر خورشید
ساز پریشان
پریشان
دل سوزاندن
بسمه تعالی
این پست صرفا برای سوزاندن دل دوستان عزیزه!
اینجا تهران،دانشگاه صنعتی شریف،به شدت بارون میاد.
خیلیییییی
۲
۰
پریشان نویس
قربانی ...
ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگو
زنده برگشتن ز کوی یار شرط عشق نیست
عاشق دلداده آن باشد که از کوی حبیب
تن به خاک و سر به نیزه سوی محبوبش رود...
السلام علیک یا غریب مادر...
۶ نظر
۳
۰
پریشان نویس
پیش نویس محرم...
حکم باران در این ایام میدانی که چیست؟
آب و جارو میشود بهر
محرم
کوچه ها...
۲ نظر
۲
۰
پریشان نویس
محرّم
گشتم و گشتم و گشتم...بهتر از شما،پناهی نیافتم...
بنویسم از محرّمانه ی پاییزی...
بغض کنم و بنویسم از برگ های پاییزی...
آن برگ هایی که کوچک ترند و می ریزند...
حسین جان
،علی اصغرت
کوچکترین سربازت بود....
کاش جان بدهم برای مظلومیت
علی اصغرت
...
دلمان کمی تنگ تر از گذشته مینویسد...
برای ارباب بی کفنش...
حسین
...
روایت داریم از امام صادق علیه السلام؛که اگر میخواهید شیعه ی واقعی مارا بشناسید،سه بار جلویش بگویید
یاحسین
...
آقا ما شیعه ی واقعی که نیستیم،اما دلمان میخواهد که باشیم...
حکایت بغض نهفته میان نامتان نمی دانم چیست که ماهم با آمدن نامتان،دلمان میلرزد...
یاحسین
یاحسین
یاحسین
...
من اما امشب آنقدر بغض کرده ام که انگار محرم است و جا مانده ام از عزاداری برای دل خون زینب و زجه های رقیه...
یا حسین
...
شب زده می نویسم از دلی که هوای
محرم
دارد...با چشمانی که بغض دارد کورشان میکند...
من باشم،یک گوشه ی دنج،و نوای
کربلا کربلا
در هدفون هایم...
بعدش آرام آرام بغض کنم،بغض به حال غربتت...غریب مادر
حسین
...
ارباب بی کفنم...
بعدش که خوب بغض کردم،دلم را بزنم به دریا و آرام آرام،دلتنگی هایم را،نذر غربت
رقیه
و صبر
زینبت
کنم...
آقا جان...
این چند سطر را بخوان که زجه وار مینویسم برایتان...
به پریشانی گیسوی سر
ام البنین
...
کربلا
قسمت دل سراسر شکسته ام کن...
لایی لایی
اصغرم
،لای لای...
بخوان رباب
آخرین لالاییت را برای سربازت بخوان که آرام بگیرد و کمتر گریه کند...
که لبانش نکند از فرط خشکی پاره شوند و به جای آب...
خون...
مکن ای صبح طلوع
که
علی
دگر آب نخواهد...
یاحسین
...
۳ نظر
۱
۰
پریشان نویس
خوبیم
وقتی دوتایی جمعمان جمع است،دیگر هیچ چیز از خدا نمی خواهم...
اصلش همین است،باید گاهی حالت خوب شود که وبلاگت راکد نماند!
حالمان خوب است و کوکمان کوک...
کمی پیاز داغش را هم زیاد کنیم،باید بگویم کبکم خروس می خواند...
کاش دایمی شود این موج خوشی هامان...کاش میرا نباشد...
۴ نظر
۱
۰
پریشان نویس
ماهی خواستنی
زندگی مثل ماهیست...
باید بغلش کنی،به آرامی...
نه آنقدر محکم که ماهی بمیرد،نه آنقدر شل،که ماهی بپرد...
ماهی زندگی را باید خواستنی بغل کرد...
۳ نظر
۲
۰
پریشان نویس
صحن و سرایت....
میان این همه غوغا، میان صحن و سرایت
بگو که می رسد آیا صدای من به صدایت؟
منی که باز برآنم که دعبلانه برایت
غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت
من و عبای شما؟ نه من از خودم گله دارم
من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم
هنوز شعر نگفته توقع صله دارم
منی که شعر نگفتم مگر به لطف دعایت
چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمی داد
هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت
چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
من این نگاه عوامانه را نمی دهم از دست
اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت؟
دوباره اشک خداحافظی رسیده به دامن
دوباره لحظهء تردید بین ماندن و رفتن
و باز مثل همیشه در آستانهء در من ـ
کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت
سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو
نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو
و می روم به امید دوباره های من و تو
میان این همه غوغا میان صحن و سرایت
۲
۰
پریشان نویس
السلام علیک یا ابالجواد...
در زندگی حرف هایی هست
که فقط و فقط باید بروی
باب الجواد
کلمه ها را دانه کنی
دانه های اشک را
بکشانی دنبال هم
شبیه یک تسبیح
بچرخانی شان روی صورتت
ذکر بگیری
و بعد
انگار که تسبیح پاره شود
دانه ها بیایند تا بچکند روی سنگ های حرم
باز هم در به در شب شده ام
ای نور سلام
باز هم زایرتان نیستم
از دور
سلام...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا...
۵ نظر
۳
۰
پریشان نویس
بیست
دو دهه گذشت...
تلخ وشیرین....
گذشت.
بیست ساله شدم.
تولدم مبارک...
۱۱ نظر
۵
۰
پریشان نویس
فاطمه ی ایران
اقبال عجم بود،قدم رنجه نمودید
یک فاطمه هم قسمت ایران شده باشد...
میلاد بانوی خوبی ها،فاطمه ی معصومه مبارک باد.
۵ نظر
۲
۰
پریشان نویس
قدیمی ترین مطالب
مطالب قدیمی تر
مطالب جدید تر